کتاب سرزمین جاوید (روایت تاریخ ایران باستان)
نوشته : گیرشمن،هرتسفلد،موله
وقتی کتاب فوق الذکر را مطالعه کردم، به عظمت فرهنگ و هویت ایرانیان باستان پی بردم که مورخان و محققان بسیاری بدان اذعان داشته اند البته. البته! تردیدی نیست که من همهی مردم دنیا را دوست داشته، به تعلقات انسانی،اخلاقی،ملی،میهنی، و تاریخی آنان احترام میگزارم.
ملاحظه : ایران بان؛یعنی،بانوی ایران و شهبانوی ایران. بان از بانو اقتباس شده است که معنای پهلوی و فارسی آن، نگهبان است، همچون واژهی پاسبان، شهربان- پارکبان و .
(مشخصه های زمین شناسی)
دوران سنوزوئیک - دوره چهارم زمین شناسی
آخرین مرحله ذوب یخ ها را در حدود 17000 تا 8000 سال قبل از میلاد حساب میکنند. در آخرین مرحله در اثر سرما انواع جانوران قطبی به طرف جنوب حرکت کرده و جانشین جانوران گرمسیری میشوند که یا از بین میروند و یا کاملاً به طرف جنوب گرمتر حرکت مینمایند. در اثر ذوب یخها در مراحل بین یخچالی و به علت ازدیاد حجم آب سطح اقیانوس ها بالا میآید و پیشرویها در طول مراحل بین یخچالی، و پسرویها در طول مراحل یخچالی در دریاها بوقوع میپیوندد. در اواسط دوران چهارم، بشر در نقاط مختلف - با قضاوت از روی بقایای ابزارهای مختلفی که بدست آمده - پا به عرصه وجود نهاد. عصر پالئولیتیک paleolithique که تا 8100 سال قبل از میلاد مسیح به طول انجامید به تدریج سیر تکاملی بشر را تعیین کرد. این مدت که شاید بیش از 500 هزار سال به طول انجامید شامل دوره شلئن یا آبهولین و بعد آشلئن و سرانجام کلاکتومین میباشد که به دوره مزولیتیک ختم شد از سده 8000 سال قبل از میلاد، ابزار بشر به تدریج تکامل یافته و دوره نئولیتیک Neolithique بوجود میآید. سرانجام بشر از 5500 سال قبل از میلاد به استفاده از فات پی برد و نقطه عطفی در تاریخ بوجود میآید که به نام دورهی فات موسوم است. »
دکتر احمد معتمد،زمینشناسی عمومی، دوران چهارم،ص383
تخلیص روایت تاریخی :
آریانها در مناطق مختلف سرزمین آری یا آریانا یا ایرانویچ زیر سایهی ایران بان (بانوی ایران) زندگی را سپری میکردند. ایران بان را در مجالس رسمی و عمومی بوسیلهی عصای مخصوص ایران بانان میشناختند.ی ک طرف کشور ایران بان، در مغرب سیلک (تپه سیلک کاشان) و طرف دیگرش در مشرق نیگ (نیگ واقع در جنوب غربی قاین) واقع شده بود که بین این دو نقطه غیر از آب دریاچه وجود نداشت. گوزن ها وظیفه حمل کشتی را در امتداد ساحل دریاچه بعهده داشتند. غذای آنان را مواد گوشتی اعم از گاو،گوزن،مرغابی و ماهی تشکیل میداد، اما گوشت گاو و گوزن، در اولویت قوت و غذای آنان قرار داشت. سخن از وجود شیرها و فیل ها، در قلمرو آریانها رانده شده است. شیرها به اتزاق از گوزنها میپرداختند که تعداد زیادی از آنها در مناطق مختلف آری،آرین یا آریان (ایران) پراکنده بودند. طبق نوشته مورخان است که مردم شمال دریاچه از گندم و جو برای غذای خود استفاده میکردند. ایران بان به مردم خویش متذکر شده بود که گندم و جو باعث زشتی،شور بختی و ناتوانی انسانی میشود. آنان از پیشینیان خویش آموخته بودند که گندم و جو برای انسانها مضر بوده، لذا ابتدا مردم سیلک گندم و جو را برای دام و طیور خود مصرف میکردند.
هنوز کشاورزی در ایران به وجود نیامده بود و کسی هم خود را نیازمند کشاورزی نمیدید؛ زیرا آن قدر گوشت فراوان بود که احتیاجی به کشاورزی نداشتند و عقلا حدس میزدند، روزی که ایرانیان گندم بخورند بدبختی آنها شروع میشود، زیرا آغاز کشاورزی و احتیاج آنها به زمین خواهد بود . خانه ایران بان در شهر سیلک تفاوتی با خانه های دیگر نداشت. شهر سیلک عبارت بود از یک عده خانه که روی تپه ها یا در دامنه آنها مشرف بر دریاچه بنا کرده بودند و بین هر خانه با خانه دیگر به مقیاس امروز از دویست تا پانصد متر فاصله وجود داشت. تمام خانه ها با چوب بنا شده بود و در سقف تمام منازل گالی به نظر میرسید و هر سال یک مرتبه هنگامی که گالی کنار دریاچه رشد میکرد و به دست میآمد سقف خانه ها را تجدید مینمودند و فصل باران از پاییز شروع میشد و تا نیمه فصل بهار بدون انقطاع باران میبارید یک قطره آب وارد خانه نمیشد و باران به قدری طولانی و شدید بود که وقتی فصل باران منقضی میشد میدیدند که آب دریاچه ایران از ده تا پانزده متر بالا آمده است و به همین جهت اطراف دریاچه، خانه ها را بر تپه ها بنا میکردند که وقتی آب دریاچه بالا آمد خانه ها را غرق نکند» ج1- ص10
در همین اثناء است که زاب هیجده ساله - پسر ایران بان – با رود دختر مورد علاقه اش ازدواج کرد. ایران بان صاحب دختری نشده بود که پس از او بانوی ایران باشد؛ لذا او نیک میدانست که رود – زوجه پسرش - جانشین اش خواهد شد. برههی زندگی مردم سیلک، دوره ی دوم پارینه سنگی است که انسانها ابزار مورد نیاز خود را با سنگها میساختند. پدر رود که کوزه گر بود، روزی بطور اتفاقی ف مس را کشف نموده، ایرانیان را با آن عنصر آشنا کرد. رود و زاب با اندیشه بارکشی از اسب، آن حیوان را رام نمودنده،نخستین کسانی بودند که مردم را به استفاده از اسب ترغیب نمودند.پیش از آن گوزن وسیله بارکشی مردم سیلک بود. به زودی رود و زاب صاحب فرزندی شدند؛ اما در همین اثناء بود که ایران بان به بیماری ناشناخته ای مبتلا شده، پس از پانزده روز دار فانی را وداع گفت. مردم سیلک به اتفاق آراء؛ بلافاصله رود را جانشین ایران بان خواندند. زمان زمامداری رود اول، عصر اختراعات و اکتشافات جدید است. رود اول رنگ و نقاشی روی کوزه و سفال را بوسیله رنگ میوه انار و چرخ چوبی کوزه گری را کشف کرد. همچنین او مرغ و خروس را در جنگل و گوسفند را در ارتفاعات یافته، مردم را با آن حیوانات آشنا ساخت. پس از سه سال رود و زاب صاحب فرزند دختر (فرزند دوم) شدند که موجبات خوشحالی آنان را فراهم ساخت؛زیرا فرزند دختر آنان جانشین رود اول و ایران بان آینده محسوب میشد.
ایرانی ها اولین ملت جهان هستند که آتش را کشف و از آن استفاده کردند و اولین ملت جهان هستند که مس را کشف و ذوب نمودند و صنعت فسازی را بنیان نهادند و اولین جنگ بین ایرانیها و غیر ایرانی ها به احتمال قوی بر سر آتش در گرفت و اقوام غیر ایرانی که آتش نداشتند برای بردن آتش با ایرانیان میجنگیدند. پروفسور سیریلی – استانلی – اسمیت، استاد تاریخ فشناسی و صنعت در موسسه ماساچوست آمریکا در سال 1345 خورشیدی در ایران با یک هیات مشغول یافتن اولین کوره های ذوب مس بود.» ج1 – ص 36
نکته ای ما بایست بدان دقت نماییم، آتشکده ها در ایران میباشد که قدمت آن به دوره پارینه سنگی و سیلک باز میگردد، ایرانیان بدلیل حفظ آتش و نیاز به آن، آتشکده میساختند که همین مهم موجب شده بود که تورها یا تورانیان برای سرقت آتش، به آتشکده های سیلک تهاجم نموده، برخی اهل سیلک را در راستای یدن آتش به قتل برسانند. آن زمان انسان هنوز وسیله ای برای ایجاد احتراق همچون کبریت را کشف نکرده بود؛ لذا آتش نزد انسانهای حجری یک عنصر گرانبها محسوب میشد که اندیشه حفظ آن، منجر به ساختن آتشکده شده بود.
پس از مدتی واقعه ای مهیب، بهشت سیلک را مخروب ساخت؛ چنانک مورخان بیان داشته اند، گویا آتشفشان و زله بزرگی بوقوع پیوسته، دریاچه مرکزی ایران به خشکی و آن منطقه به خشکسالی گرایید. مردم سیلک آتش را از گدازه آتش بدست آورده، پدر رود، نخستین کوره ذوب ف را در سیلک، نزدیک کاشان کنونی ساخت. وضعیت زندگی مردم سیلک هر روز بحرانی تر میشد. آب دریاچه بطور کامل خشک شده بود. ات به شهر سیلک روی آورده بودند. رزق آنان بدلیل کوچ پرندگان و علفخوران بشدت کاهش یافته بود.
همان گونه که جانوران جنگل ناپدید شدند، گوسفند و گاو و اسب در مناطق شمالی کم شد و آن جانوران هم مثل جانوران جنگل برای این که شکم خود را سیر کنند از پیرامون دریاچه خشک دور گردیدند»ج 1- ص 52
مردم سیلک مجبور شدند که گندم و جو استفاده کنند؛ لذا ایران بان مردم را آموخت که کشاورزی نمایند که دانه های گندم و جو همواره در اختیار آنان بقا یابد. در آن روز ملکه ایران، اساس کشاورزی را بنیان نهاد. آب و هوای منطقه سیلک تغییر کرده، مردم به سختی افتاده بودند. تابستانها هوا خیلی گرم و زمستانها هوا خیلی سرد شد. این تغییرات جوی، همچنان در منطقه کاشان حکمفرما میباشد. پیشتر مردم با پوست علفخوران و سوزن استخوانی البسه میدوختند، رود دوم، دختر بزرگ رود اول نمد را اختراع کرد و اولین مخترع لباس شد، لذا او مردم را آموخت که بوسیله پشم گوسفندان برای خود لباس تهیه نمایند. همچنین پدر رود اول، سفالگر و کاشف مس و مخترع کوره ذوب آرد کردن و طبخ نان را آموخته، دیگران را با آن آشنا نمود.
مازون ملکه شهر گیان، پسری به نام تم (با فتح ت و س میم) داشت که اغلب به شکار گوسفندان میپرداخت. او خبر ذوب ف مس را در شهر سیلک شنیده، راهی آن دیار شد، اما تم پیش از مشاهدهی ف مس، چهرهی رود دوم را مشاهده نموده، به او دلبسته شده، او را از ایران بان، مادر رود دوم خواستگاری نمود. در همین اثناء ایران بان به اتفاق رود دوم دخترش، تم و مرد کوزه گر داس مسی را اختراع کردند که کشاورزان را برای دروی محصول یاری دهند. بواقع هوش ملکه ایران منجر به اختراع داس شد. جشن ازدواج رود دوم و تم بسادگی برگزار شد و آنان زندگی مشترک خود را آغاز کردند.
از آنجائیکه مردم سیلک از ظروف مسی برای پخت غذا استفاده میکردند، لذا گروهی از آنان بیمار شده، برخی جان خود را از دست دادند. همچنان هوش ایران بان به یاری ایرانیان شتافته، علت بیماری آنان را کشف کرد، بنابراین او توصیه نمود که مردم داخل ظرف مسی غذا طبخ نکنند.
ایرانیان نخستین مردمی بودند که تجارت و ضرب سکه (سکه مسی) را ابداع کردند.»
وقتیکه زاب، شوهر ایران بان برای رسیدگی به شکایات مردم جنوب علیه وحشیگری تورانیان به آن منطقه رهسپار شد، او از وجود یک دریاچه و منطقه خرم و سر سبز آگاهی یافت، از اینرو او با اندیشهی ترغیب مردم سیلک برای مهاجرت بسوی آن منطقه به شهر خویش مراجعت نمود. آن دریاچه در شرق ایران قرار داشت. ایران بان پس از اندکی تفکر در اینباره، تصمیم خود را برای مهاجرت مردم سیلک بسوی دریاچه شرق ایران صادر کرد. تم و رود دوم هم مبادرت به مهاجرت به آن منطقه کردند. سکنه دریاچه هامون در شرق ایران با خرسندی از ایران بان و مردم سیلک برای سکنا در آن منطقه استقبال کردند.
هنگامیکه پایتخت ایران منتقل به ساحل هامون شد تمدن ایرانیان قوام گرفته بود و ملت ایران به معنای واقعی کلمه یک ملت متمدن به شمار میآمد؛ زیرا علاوه بر این که در شهر زندگی میکرد ف میساخت و زراعت مینمود و جانوران اهلی را پرورش میداد و پارچه میبافت.» ج 1- ص 76
چند ماه پس از سکنای مردم سیلک پیرامون دریاچه هامون است که تورانیان برای غارتگری و آدمکشی به آن منطقه و زابلستان پایتخت ایران حمله کردند. زابلستان را به افتخار زاب، همسر رود اول و ایران بان ایرانیان نام نهاده بودند. تورانیان که منطقه جنوب شرقی ایران را در اختیار داشتند، نه اهل کشاورزی و دامداری و نه اهل تلاشی و جهدی برای تغییری فرهنگی و اقتصادی بودند؛ بلکه آنان همواره با استفاده از گری و غارتگری امرار معاش میکردند. در همین اوضاع و اوصاف است که تم در پی شکار به مناطق شمالی رفته، حیوانی مختلط را یافته، به همراه خود به زابلستان آورد. مردم این حیوان مختلط را گور نام نهادند. تم محل زندگی این حیوان را قهستان یا کوهستان نامید. مردم از این حیوان برای بارکشی و سواری سود جستند. خاصه تم دریافته بود که نوع دراز گوش آن به نام خر راحت اهلی میشود. بلاخره روزی فرا رسید که ده ها هزار مرد و زن گرسنه تورانی و وحشی،مسلح به چماق و برخی مسلح به کاردهای مسین، به زابلستان تهاجم نمودند. بسیاری از ایرانیان سیلک و زابلستان به قتل رسیدند، حتی آنان به کودک کشی پرداختند. پس از این واقعه ناگوار است که تم نزد رود دوم رفته، از او صدور فرمان مهاجرت بسوی شمال و کوهستان را درخواست نمود.
اکنون به تلخیص بایست گفت که مردم بدلیل هجمه های تورانیان، به منطقه شمال و قهستان پناه برده، رحل اقامت گزیدند. تولید استر و قاطر از لقاح اسب و خر، در آن منطقه بوقوع پیوست.
رود دوم در آن منطقه مبتکر تکمیل فن غذا پختن شد. تا آن موقع غذاهایی که ایرانیان طبخ میکردند ساده بود و مواد گوناگون نداشت.» ج1 – ص86
زندگی کردن ایرانیان در قهستان و رفت و آمد در دامنه کوه های آن منطقه و همچنین جستجوی انواع گیاهان در کوه های قهستان سبب گردید که رفته رفته مردم ایران راه به سوی شمال برند و توانستند در مناطق شمال قهستان که امروز خراسان است و در آن موقع غیر مس بود امکنه ای را برای ست کشف نمایند.» ج1 – ص89
رود دوم پادشاهی بود بسیار با هوش و دارای آنچه امروز به اسم ذوق خوانده میشود و در دوره سلطنت آن زن باهوش و قریحه ، چند واقعه قابل توجه اتفاق افتاد و از جمله اسم مرد و زن متمایز گردید؛ زیرا تا آن موقع گرچه مردها و زنها اسم مخصوص داشتند و لی اسم عام آنها "من" بود. ایرانیان به جای کلمه مردم اسم من را به زبان میآوردند و به جای کلمه زن هم اسم من را به زبان جاری میکردند» ج1 – ص91
هزاران سال قبل از اینکه اثری از تمدن در اروپا به وجود بیاید ایرانیان گل را دوست میداشتند و آن را پرورش میدادند و از گل عطر میگرفتند»ج1 – ص92
واقعه برجسته دیگر که در زمان رود دوم اتفاق افتاد و با اهمیت تر از وقایع مذکور در فوق بود، ایجاد فکر خدا پرستی است و مبتکر فکر مزبور رود دوم بوده است. آنچه سبب شد که رود دوم به فکر خدا پرستی بیفتد این بود که بیش از مادران و پدرن خود از نجوم آگاه گردید و متوجه شد که ستارگان در آسمان دارای حرکات منظم هستند و حرکات انها مطیع یک قانون مخصوص است. تا آن موقع ایرانیان خورشید را میپرستیدند و همه چیز را بطوری که گفتیم – از خورشید میدانستند. ولی رود دوم به ملت خود گفت چیزی هست که خورشید را به وجود آورده و آن "مرد" میباشد و آفریدگار خورشید و زمین و ستارگان، مرد است و مرد دارای اختیار کامل بود هست و خواهد بود و همه باید از مرد اطاعت نمایند و مرد یعنی خداوند . به وجود آمدن فکر پرستش خداوند از طرف ایرانیان یکی از پدیده های بسیار جالب توجه نبوغ اقوام ایرانی میباشد و ایرانیان با استنباط و ارائه این فکر، بزرگترین قدم را در راه از بین بردن خرافات برداشتند و خدمتی بزرگ به نوع بشر کردند.فکر خدا پرستی که ایرانیان به اقوام دیگر ارائه دادند راه را برای توعه تمدن و وسعت صنعت و پیدایش علوم گشود؛چون خرافه پرستی مانع از این بود که آدمی بتواند برای توسعه صنعت قدم بردارد و خواهان علم شود. . این افتخار بزرگ مختص ایرانیان است و اگر نبوغ ایرانی در سایه پرستش خدای یگانه و آفریدگار همه چیز را به وجود نمیآورد یحتمل امروز هم نوع بشر در غارها زندگی میکرد و برای تحصیل قوت لایموت مجبور بود با جانوران جنگل و صحرا ستیز نماید. .»ج1 – ص93 و 94
همچنین تم، همسر رود دوم – ملکه ایران زمین - در جستجوی شکار بسوی نواحی شمال ایران زمین رهسپار شده، دریای کاسپین و سواحل آن را، در کمال نعمت و برکت یافت؛ لذا او با خشنودی و به همراه یافته های خود به دربار رود دوم بازگشت که خبرهای مسرت بخش خویشرا به مردم برساند. گروهی از مردم با شنیدن بهشت حاشیه دریاچه کاسپین به مناطق گلستان و مازندران امروزی کوچ نموده، در آن مناطق اقامت گزیدند.
بنابراین اعتقادات توحیدی نوع بشری، مرهون و مدیون ایرانی و زن ایرانی میباشد که همچنین متعاقب آن، ابرام، در اور کلدان و کنعان و زرتشت، در سرزمین آریان با رسالت خویش - موضوع توحید را به جدیت برجسته نموده؛ گمراهان را با واقعیات عرفانی،عبادی و معنوی آشنا ساختند. البته! مگر زرتشت، روایت رسالت جم برای دعوت مردم به وحدانیت و عقلانیت در تاریخ باستان ایران مثبوت است.
روایت موسی عبرانی، به 1500 سال قبل از میلاد مسیح و روایت مسیح به قرن اول میلادی باز میگردند. بنابراین تردیدی نیست که ایرانیان و آریاییان، بنیانگذار توحید، در جهان بوده اند که همچنین زرتشت قوانین عبادی و شرعی توحیدی را وضع نمود. وقتی حضرت موسی، به رسالت پرداخت، بنی اسرائیل با " اعتقاد توحیدی" پیشینیان خویش آشنایی کامل داشت، اما نقش عمدهی رسالت حضرت موسی، در فرامین معروف او خلاصه میشود که همهی احکام او فاقد بار شرعی - بشری و استثماری بر دوش مردم بود. پیش از ایشان پیغمبری مگر زرتشت، به وضع فرامین شرعی نپرداخته بود. ایشان فرمان از خدا ترسیدن، نماز خواندن، والدین را احترام نهادن، به دیگران مهربانی نمودن و نیکوکار بودن را دین و آیین خداوند برای بنی اسرائیل و مردمان جهان خوانده اند. پیامبران راستین خداوند را نمیتوان مرزبندی نمود، بلکه ایشان به همگان تعلق دارند. پیامبران راستین آرامش میآفرینند و پیامبران دروغین تنش. پیامبران راستین سخی هستند و پیامبران دروغین قسی.
در انتهای متن برای آرامش روح و روان نویسندگان متوفای کتاب سرزمین جاوید و همچنین مرحوم ذبیح الله منصوری، مترجم حاذق سرزمین جاوید، رحمت،برکت و مغفرت مسئلت دارم. آمین!
خلاصه نویسی و اقتباس : محمد مصدق
درباره این سایت