دکتر مصدق به روایت حسین مکی

حسین مکی



دکتر محمد مصدق السلطنه یکی از رجال معروف و صاحب شخصیت ایران در دوره اخیر است.

نگارنده مانند دیگران فقط نامی از دکتر مصدق شنیده بودم و اطلاعات بیشتر از او و اعمالش و نقشه های اجتماعی و سایر خصوصیات زندگانی او نداشتم. تا اینکه دولت دیکتاتوری پهلوی [رضا شاه] سقوط کرد و آزادی دوباره بدست آمد. نگارنده که در طی بررسی تاریخ معاصر بارها به نام دکتر مصدق برخورده بودم, درصدد برآمدم, بیش از پیش با این تمدار مشهور آشنا شوم و از مقاصد و آفکار ی و مشاغلی که عهده دار بود, تحقیقات نمایم.

بدین منظور نخست به آرشیو راکد مجلس شورای ملی که نطق تمام نمایندگان از دوره دوم به بعهد در آنجا مضبوط است, مراجعه کردم, و سپس مجلدات مذاکرات مجلس را که حاوی نطق های نمایندگان از دوره ششم به بعد است از نظر گذردانم. اعتراف می کنم که هر چه بیشتر به خطابه ها و گفته های دکتر برمی خوردم و هر قدمی در این راه پیش می رفتم, شخص او در نظرم بزرگتر و ارجمندتر جلو می کرد و بزرگی روح و وسعت معلومات و احاطه وی نمایان تر می گردید.

دکتر مصدق همواره در مواقع حساس و حتی مواقعی که حرف زدن و اظهار وجود کردن خطرناک بوده, با کمال صراحت و متانت آنچه را به نظر او ثواب آمده است, ابراز داشته او از انجام وظایف خطیر خویش شانه خالی نکرده است.

آری! مقاومت در برابر اعمال جابرانه دیکتاتور و پایداری در برابر همال آن, اینها کلماتی است که در تاریخ مشروطیت ایران قرین نام پر افتخار دکتر مصدق خواهد بود.

عملیات این مردم آزادیخواه در تاریخ پارلمان و مشروطیت کشور ما فصل درخشانی را تشکیل می دهد که از آغاز تا انجام جوله عفت و تقوا و فداکاری در راه حقیقت است.

مقاومت شدید این مظهر شهامت بود که به دنیا نشان داد جریان آبان ماه 1304 برخلاف میل ملت ایران است و دست خون آلود دیکتاتور می خواهد دیکتاتوری و اعمال نفوذ حق شکنانه خود را در زیر ماسک قانون مستور بدارد.

شخصیت این مرد آزاده از جان گذشته بود که مرعوب تهدید عمال ستمکاری نشد و بر روی سندی که دست وکلای فرمایشی عروسک های صحنه بهارستان تنظیم می شد, خط بطلان کشید و همواره با مخالفت خود نشان داد که ملت یاران را بر خلاف تمایلات خود به عمال دیکتاتوری تسلیم کرده اند.

دکتر مصدق همواره در راه حق و مردانه قیام کرده است و با آنکه دقایق عمرش مواجه با خطر زندان و ترور و نیستی بود, از حق و فضیلت پشتیبانی کرده و نام خود را با اسطوره زرین بر صحایف تاریخ آزادی ایان ثبت کرده است. زیرا سطوت و تسلط دیکتاتور نتوانست این مرد رشید را مرعوب کند و قدرت سلطنت بر فضایل و تقوای وی بچربد و سالوس و چرب زبانی عمال دیکتاتور این شخصیت بزرگ را که به رموز  ت آگاه بود, فریب دهد.

اینها جهاتی است که ملت ایران مقام ارجمندی به او تخصیص داده است.

نطق های دکتر مصدق عموماً قابل ضبط در تاریخ و نماینده شخصیت بزرگ و توانای اوست و شاید بهترین معرف تاریخ معاصر و تحولات اوضاع باشد. بدین جهت دریغ  است آن گفتارهای شیوا و شجاعانه که منشاء آثار مهمی در جریانات پارلمانی شده, در آرشیو و جراید و مجلدات مختلف پراکنده باشد و در مجموعه ای تدوین نگردد, تا نسل های آینده بتوانند به چهره حقیقی این قهرمان پارلمانی پی ببرند.

نطق های دکتر مصدق عموماً یادگار مواقع حساس و مهم است و کمتر دیده شده که در موارد عادی و بی اهمیت لب بگشاید ولی در مواقعی که قضایای حیاتی مطرح بوده و مجللس شورای ملی جلسات تاریخی خود را منعقد ساخته است, غالبا! باگ فداکارانه و شجاعت آمیز دکتر مصدق در فضای پارلمان منعکس شده و مردانه از حقوق ملت دفاع کرده است.

این خصایص, این شجاعت و از خود گذشتگی, این موقع شناسی و مآل بینی, این مبارزات جسورانه و بی پروا, اینها است که زندگانی ی و  نطق های دکتر مصدق را اهمیت و عظمت خاصی بخشیده و برای دارنده چنین شخصیت و گوینده چنین نطق هایی, مقامی بس ارجمند احراز کرده است.

منبع – کتاب دکتر مصدق و نطق های تاریخی او در دوره پنجم و ششم تقنینیه نوشته حسین مکی ص 2- 4 چاپ 1324 شمسی

حسین مکی : یکی از یاران دیرین دکتر محمد مصدق و رومه نگار, تمدار و نماینده مجلس شورای ملی !



توضیح اینجانب محمد مصدق درباره بخشی از مطلب :

چکیده اندیشه تحقیقی,اعتراضی,نقادی و ناسیونالیستی, در قالب نوع دوستی !

ضمن سپاسگزاری از بخش خدمات بی شائبه حکومتهای ملی گرای پهلوی که همه ی مواهب امروز ایران و منجمله انرژی هسته ای و آزادگی زن, در عرصه های مختلفه علمی,ی,اقتصادی,اجتماعی و فرهنگی و رهایی زن­ از حصر خانه نشینی و رهایی از­عقاید ­تحجری مذهبی ­و تازی و عقاید بربریستی ( به شعر زن در ایران مرحومه پروین اعتصامی مراجعه شود ) به همت والای مردان و ن غیور و شریف این مرز و بوم در دولتهای ملی گرای پهلوی ­فراهم شده است؛­مطلب ذیل را از نوشته مرحوم آقای حسین مکی وام گرفته, در اختیار سایر هموطنان گرامی قرار می دهم. بی گمان حکومتهای بشری,­عاری از نقصان و اشکال نیستند و لذا روانشاد حسین مکی, گاهی درباره حکومت روانشاد رضا شاه پهلوی از واژه دیکتاتوری استفاده کرده است که البته! روانشاد رضا پهلوی بدلیل اشتغال در ارتش ایران,بدین خصال مانوس شده بود؛ ولی خصال ملی گرایی و احساس عمیق ناسیونالیستی او است که خدمات بسیاری برای مردم ایران به ارمغان آورد و حتی ایشان, نخستین فردی بود که مقابل زیاده خواهی ها و دخالتهای  انگلیسی ها به دفعات ایستادگی نمود؛ چنانکه هم ایشان­ انگلیسی ها را در دیوان دادگستری بین الملل (قرارداد 1933)­ مجاب به افزایش پرداخت سود نفت و گاز به خزانه ملی ایران نمود و همچنین او زیر بار خواسته های انگلیسی ها, در خلال جنگ جهانی دوم نرفت و از اخراج آلمانی ها از ایران امتناع ورزید تا عاقبت انگلیسی ها با به خاک ایران و تصرف ایران, طبق احساس حقارت در برابر عظمت تمدن و فرهنگ ایرانیان و طی کینه جویی و دشمنی, به تبعید روانشاد رضا شاه پهلوی مبادرت ورزیدند و این احساس حقارت, کینه جویی و دشمنی را, در کران روسیه,فرانسه و آمریکا تا انقلاب سال 1357 شمسی ادامه دادند. اما انگلیسی ها پس از انقلاب سال 1357 شمسی با الطاف و عنایات جمهوری اسلامی, همچنان عرصه ی,اقتصادی و اجتماعی ملت ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده و همواره آجیل مشکل گشای سران و عمال جمهوری اسلامی بوده است. تردیدی نیست که سران و عمال جمهوری اسلامی, همواره چشم امید به تمداران فاسد و جنایتکار انگلیس داشته, در بحران ها دست به دامان آنان بوده اند؛ یعنی, همچنان ملت ایران طی دهه های اخیر و زیر یوغ رژیم تئوکراسی (حکومت مذهبی), تحت نفوذ تهای انگلیسی,روسی و توده ای قرار داشته و همچنین ایران را خط مقدم تهای روسی,علیه دولتهای آمریکایی و اروپایی ساخته اند! تردیدی نیست که انقلابیون سال 1357 شمسی متاثر از تهای مزدوری و آنگلو فیلی (انگلیس گرایی), به تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 پرداخته و سفارت انگلیس را از تسخیر مصونیت بخشیدند.

بواقع طرحی از سوی انگلیسی ها و روسها, در خلال انقلاب 1357 شمسی در جریان بود که نفوذ ی و اقتصادی آمریکا را, در راستای تحصیل منافع و مطامع نفوذ ی و اقتصادی روسیه و انگلیس, مرحله به مرحله از ایران و منطقه خاورمیانه کاهش دهد. البته! کشورهای انگلیس,روسیه,آمریکا و فرانسه, استعمارگران بزرگ, در جهان بوده اند که ارتقاء دانش و رسانه های جمعی باعث کاهش قدرت و نفوذ شدید استعمارگران در کشورهای رو به رشد شده است.

دولت و سلطنت وقت انگلیس در قضیه انقلاب اسلامی 57 با هدف تصاحب ثروت, نفت,گاز و سایر ثروتهای سرشار سرزمین ایران, احزاب انقلابی را همراهی نکرد؛ بلکه هدف و رسالت اصلی انگلیس در نقشه براندازی پادشاهی ملی و ناسیونالیستی پهلوی, بطور مشترک با سایر امپریالیستهای جهانی, بی تردید انتقامجویی از ایران و ایرانی, نهضت ملی ایران,احساس حقارت در برابر تمدن بزرگ ایران و ایرانیان و ایجاد بحران ها و نابسامانی ها در حوزه های مختلفه مملکتی,اقتصادی,فرهنگی,اجتماعی و بین المللی بوده است و نیز تخریب ایران,ایرانی و تخریب وجاهت و شخصیت ایران و ایرانی در سطح جهان یک بخش عمده ت خارجی انگلیس و آمریکا به اشتراک, علیه ایران و ایرانیان محسوب می شود که متاسفانه این دسایس امپریالیستی و تروریستی, در عصر کوتاه جمهوری اسلامی تحقق یافت. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها